جودی آبوت با موهای مشکی
جودی آبوت با موهای مشکی

جودی آبوت با موهای مشکی

حالم خوب است

شما باور

ن کنید !


پ.ن :  پست قبل همچنان ادامه دارد.

قصه ى تکرارى


  من در میان جمع و دلم جاى دیگر است

 

نینیمال نوشت

میگویید نه ؟

امتحان کنید


غیبت کردن زمان ظرف شستن با بغل دستى خعلى کیفش بیشتر است

من واین همه کم حرفى محااااله محاااله محاااله

دلم میخواد بنویسم ولى نمیدونم چى بنویسم 

الان از همون موقع هاس!

یاد دبستان و کلاس نقاشى به خیر 

هر وقت موضوع نقاشى"آزاد "بود به عمه ى معلم هم رحم نمیکردم ،محبت هایى بود که نثارش میشد  . میموندم چى بکشم که نگن دختره پنج سالش بوده ،خونه و درخت فقط بلد بوده!

موضوع بدین بنویسم!کفگیرم به ته دیگ اصابت کرده 

ما یه خواهرم نداریم موهاشو بکشیم کیف کنیم

ده سال پیش که زجه میزدم یه خواهر برادر گوگولى به جمعمون اضافه بشه هوارهایى شنیده میشد که "مگه از جونم سیر شدم؟مگه شما دو تا چه گلى به سرم زدین که یکى دیگه اضافه شه؟شماها واسه هفتاد پشتم بسید فلان و بهمان." الان همون هوار ها تبدیل شده به حسرت !

حالا مامان میگه "اگه برگردم به همون دوران حتما به حرفت گوش میکنم

اگر عقل الانمو داشتم ،تجربه ى الانو داشتم ...."

هى... این چیزا واسه ما خواهر برادر نشد که.

خاله میگفت یدونه نى نى هست خانواده اش نمیتونن از پس هزینه هاش بر بیان و خلاصه که قراره بره تو یه خانواده ى جدید.

ما  پیچیدم تو پر و پاچه ى خانواده که این نى نى رو روو هوا بزنید بیاریدش واسه خودمون ،جمعمون هم تکمیل میشه !

ولى مامان باز هم همون حرفاى ده سال پیش رو میزنه به علاوه چند تا دیگه روش! 

یاد یه آیه از قرآن افتادم که روز قیامت برمیگردیم به خدا میگیم جوون هر کى دوست دارى ما رو برگردون تو دنیا قول میدیم عمل صالح انجام بدیم .دیگه غلط اضافه نمیکنیم .بعد خدا جواب میده بیشین بینیم با !تو برگردى هم باز همون آشه و همون کاسه بیخودى صابون مالى نکن دلتو .

نمونه ى دنیاییش هم مامان من!


فرقت را عوض کن

فرهنگ عوض کردن مثه فرق کله رو عوض کردن میمونه.

یعنى وقتى به کله ى بنده خدایى فرق وسط یا کج یا اون وریش ،میاد یعنى خودشم بکشه حتى اگه مد عوض بشه نمیتونه فرقشو عوض کنه داداش!

چون عادت کرده خودشو اون ریختى با اون فرق ببینه.بقیه هم همین جور.

به خاطر همین عادت ،حتى خواب موهاش به اون سمت حالت گرفته و تغییر دادنش وقت لازم داره.

فرهنگ عوض کردن هم مثه فرق کله رو عوض کردن میمونه.

مثلا از مردم بخواى نى نى بیارن

مثلا از مردم بخواى دست رد به سینه ى یارانه ى نقدى بزنن

مثلا بخواى کالاى ایرانى بخرن .


خیلى کار سختیه ولى شدنیه.

خود بنده بعد از خرید کردن متوجه میشم اى بابا این کالا واسه ناف بلاد کفر بوده! از جهاد اکبر و اصغرم بسى سخت تره که بخواى عادتت رو ترک کنى و به خاطر آینده ى مملکتت از بعضى دلخوشى هات چه بزرگ چه کوچیک بزنى.

یا تو جمعى از اقوام بحث نى نى دار شدن رو مطرح کنى و دیالوگ ها بشه شبیه بازیه یه مرغ دارم!

من : چند تا بچه میخواى؟

 +یدونه

من : چرا یکى؟

 +پس چند تا ؟

من: 4 تا 

 بعد راست راست،چپ چپ نگات کنن ! 

سخت است خب



پ.ن: تزریق استرس به مردم در جهت حذف یارانه هاى نقدى

روحانى مووچکریم


پ.ن:  (بى ربط با پست) بعضى وقتا باید با لحن پسر عمه زا رو به خدا بکنیم و بگیم " چقدر خوارى؟! چقدر ذلت!!! "

چگونه رام شویم؟

دشمن است دیگر!

همیشه دلش میخواهد رکب بزند.

 حتى در نحوه ى ساخت انیمیشن هاش و این رو همه ى ما خوب میدونیم که پشت ظواهر زیباى شخصیت سازى و موضوع ها ،مقاصد اصلى دشمن پنهان شده.

"How to train your dragon"

وجود منجى یکى از عناصر مهم این انیمیشن رو تشکیل داده و بر خلاف هدف صلح گرا و دوستانه اى که داره در حقیقت میخواد نحوه ى بهره ورى از دشمن رو به روش جنگ نرم نشون بده . 

اونم از چه راهى؟

یکى از ابزار هاى جنگ نرم ،ابراز تنفر از چیزى هست که مستعمره از اون نارضایتى داره  و همین طور ابراز خرسندى از چیزى که مستعمره یا همون اژده هاى داستان رو خشنود میکنه .(قسمتى که هیکاپ ،شخصیت اصلى داستان ،در مقابل اژده ها یا همون خشم شب،تظاهر میکنه از خوردن ماهى لذت میبره) عایا تبریک سال نو از طرف ریئس جمهور امریکا ارتباط نزدیکى با این مورد نداره؟

نحوه ى دستیابى و رام کردن اژدها یا همون مستعمره به صورت مرحله اى و کاملا دقیق طراحى شده .

زخمى کردن دشمن و بعد با منت رها کردن و دادن آزادى و امکانات ساده به اون و سپس در اختیار گذاشتن تکنولوژى ها و امکانات ودر نهایت کنترل مستعمره.(حمله به عراق، پاکستان ،افغانستان و...)

منطقه اى وجود داره که سایر اژدهایان به واسطه ى رهبریه یه اژده هاى غول پیکر اونجا زندگى میکنن .هیکاپ با استفاده از خشم شب آشیانه ى اژدهایان رو پیدا میکنه(با تواقق نامه ى ژنو و امکان بازرسى بدون اطلاع و با اطلاع از مراکز هسته اى به دنبال پیدا کردن اشیانه هستن )و از طریق در اختیار قرار دادن یه سرى امکانات به چند تا اژدها که در تبعیت از اژده هاى بزرگ هستن ،اونها رو جذب میکنه

کافیه نیمچه نگاهى به کشور هاى همسایمون و منطقه بندازیم...

و در نهایت بزرگ ترین آرمان ،شکست رهبر اژدهایان !

اون هم نه طریق جنگ نرم ،بلکه جنگ نظامى !

مواظب باشیم با طناب دشمن ته چاه نرویم



پ.ن: قطع نامه اتحادیه اروپا رو کجاى این دلم بذارم؟




میم مثله مامان من ツ

مامان ها هر چقدرم جلوى روى دخترشون ازش بدگویى کنن و بگن بیچاره خودت و اونى که تو رو میگیره  و اینها ،پشت تلفن در جواب خواستگار همچین ازش تعریف میکنن که سوسکه از پاهاى بلورى بچش تعریف نمیکرد !

آن وقت است که تازه میفهمى یک عالمه افتخار آفریدى که نمیدونستى،یک عالمه اخلاق نیکو(!)داشتى و خودت بى خبر بودى.مثله اینهایى که بعد از مردنشون عزیز میشن.

خلاصه که گلاب به روتون ،پى پى دخترشون هم میشه جواهرات گران بها

مادرها همچین موجوداتى هستن !


پ.ن:آوازه ى مشخصات خواستگار از دور خوش است ...!!

(بر اساس تجربه ى شخصى و غیر شخصى )